مدح و شهادت امام هادی علیهالسلام
زهر، با جانِ تو آمیخت، توانت را کاست دودِ آه از جگر حضرت زهرا برخاست بیسبب نیست که حال دلتان طوفانیست ابرِ چشمِ پدر و مـادرتان بـاران زاست حـرمت چـون حـرم کـربـبـلا غـم دارد سـامـرا کـربـبـلا، کـربـبـلا سـامـرّاست رنگ رخـسار تو با خود خـبری آورده شوقِ پرواز تو در چهرۀ زردت پیداست مثل اجـداد خودت زهـر به جـانت افتاد رسمِ مسـموم شدن بین شما پا برجاست در اهانت به شما دشمنتان بیباک است در جسارت به شما دشمنتان بیپرواست میکـشیدند و تو را مثل عـلی میبردند چقَدَر داغت از این حـیث شبیهِ باباست پیش چشمت ز جفا قـبر تو را میکندند تا قیامت بخدا گریه بر این غصۀ رواست یـاد سـادات بـه ویــرانـۀ شــام افـتـادی خاک ویرانه مگر درخورِ ناموس خداست دخـتـر شـاه کجـا گـوشۀ ویـرانه کـجـا؟ فاطمه گریه کُنِ تک تکِ این مرثیههاست |